اولین تابلوی ورود به شهر زندگی تابلوی توقع ممنوع است اگر این تابلو رعایت نشود ماشین زندگی نمی تواند به سلامت به خانه ی خوشی ها برسد باید بر چشم انتظارات بیهوده میل کشید تا اینکه گرفتار «انقلاب افزایش انتظارات » نشویم توقع انسان را از مهد عشرت به آتش حسرت می اندازد و غم و اندوه را جانشین شادی و خرمی و خواری و زاری را جایگزین عزت وحرمت و صبح روشن حیات را به شام شوم تبدیل می کند که در آن جز شب پره ها نمی پرند . توقع یعنی گلخنی که در آن جز دود و آتش نباشد . افسون خواهی مایه ی تلخ کامی و رنج جان و رنجور ساختن خود در بستر انتظارات بیهوده است.توقعات بیهوده همسران جوان ، دیو طلاق را به خانه ی آرزو هایشان می نشاند .
توقع براند ز هر مجلست بران از خودش تا نراند کست
سعدی
واله اصفهانی می گوید :
چشم توقع بپوش از همه ی دوستان خوش دل و خوش وقت باش در همه روزگار
میوه ی زقَوم توقع، غذای حریصان جهنم زندگی است . باید در باغ زندگی نهال قناعت غرس کنیم تا توانگر باشیم و میوه ی راحت بخوریم.
القناعه شجره ثمرتها راحه : قناعت درختی است که ثمره ی آن راحت است.